Web Analytics Made Easy - Statcounter

نخبگان جهانی جای خود را عمیقا تحکیم کرده اند و بدون یک اقدام متمرکز از سوی عده زیادی از ما برای شرکت در کارزاری راهبردی در چندین جبهه کلیدی، هیچ امیدی به گشایش راه جدیدی نخواهد بود.به گزارش بلاغ، همچون بسیاری از کسانی که کوشیده اند درک کنند چرا انسان ها در حال حرکت به سوی انقراض هستند - انقراض عنقریبی که حیات انسان را نیز تهدید می کند - من نیز طی چند دهه با تحقیق و بررسی نتایج تحقیقات فعالان و محققان پر شمار، تلاش کرده ام به درک تازه ای از این پدیده دست یابم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این حال با بسیاری از ایده های متضاد از جمله در حوزه های سیاست، اقتصاد، جامعه شناسی و  روانشناسی ثابت شده که این برداشت فریبنده ای است. با این وجود من به برداشتی رسیده ام که فکر می کنم به اندازه کافی قاطع باشد: ما به دلیل ماهیت از هم گسسته ذهن انسان است که در حال حرکت به سوی انقراض هستیم.
اگر چه پیشتر از عبارت تعبیر «گسست ذهنی» در برخی زمینه ها استفاده شده است، من به منظور بحث در این مقاله قصد دارم تعریف دوباره ای از آن به دست داده و توضیح دهم که خاستگاه های این گسست چیست، از نظر رفتاری به چه طرقی خود را نشان می دهد و چه پیامدهای عمیقی در از کارآیی انداختن ذهن دارند و برای کاستن از این پیامدها چه می توانیم کنیم.
با توجه به تعریفی که من به کار می گیرم، گسست ذهنی نه تنها توصیف کننده یک وضعیت روانشناسانه تکان دهنده بلکه وضعیتی بسیار گسترده است که عملا همه را در بر می گیرد و می توان آن را به عنوان بزرگ ترین تهدیدی که متوجه بقای انسان بر روی زمین هست نیز توصیف کرد. چرا؟ چون این گسست موجب تهدیداتی چند وجهی برای بشریت و جو زمین شده و عملا مانع اندیشیدن، احساس کردن، برنامه ریزی و رفتار کردن کارآمد همگان در واکنش به آن می شود.
پس در چهارچوب هدف این مقاله، تعریف گسست ذهنی توصیف کننده وضعیتی است که در آن بخش های مختلف ذهن بشر دیگر قادر به کار کردن به عنوان یک واحد منسجم و یکپارچه نیستند. یعنی هر بخش از ذهن – همچون حافظه، افکار، احساسات، توانایی های حسی (بینایی، شنوایی وغیره) «ثبت حقیقت»، خود آگاهی- به جای کلیتی واحد، عمدتا مستقل از یکدیگر عمل می کنند. نتیجه فوری این عدم کارآیی این است که رفتار انسان فاقد  تامل، اقناع، جرات و راهبرد می شود و صرفا به شکل خودانگیخته در نتیجه ترس غالب در هر حوزه ای عمل می کند.
اولین دلیل جلب توجه من به این مسئله این بود که در موارد زیادی کسانی را مشاهده کرده ام (طیفی از افراد مختلف، از آشنایان خود تا سیاستمداران) که رفتارشان به شکلی نامتعارف و نامعقول بود، اما بلافاصله این نکته را نیز می فهمیدم که آنها از ماهیت نامتعارف رفتار خود به کلی بی خبرند. برعکس حتی به نظر می رسید که آن رفتار را دقیقا مناسب حال می بینند. اما با گذشت زمان این ناکارآیی را در طیف به غایت گسترده ای از اشکال ظریف تر و معمول تر نیز مشاهده کردم که مرا متوجه این موضوع کرد که این مسئله با وجود آنکه عمدتا ناشناخته مانده، چقدر عمومیت دارد. اگر عملا همگان در زمینه های مشخصی کار مشابهی را انجام دهند، چرا باید آن کار را «نابهنجار» قلمداد کرد؟
یک نوع از این گسست ذهنی، نسخه ای است که معمولا با عنوان «ناهمخوانی شناختی» از آن نام برده می شود. تعریفی که برای این وضعیت به طور عام پذیرفته شده، مبتنی بر تحقیقات لئون فستینگر در دهه 1950 است: «فرضیه ناهمخوانی شناختی می گوید که محرکی درونی، تمام نگرش ها، باورها، ارزش ها و رفتارمان را در هماهنگی نگه می دارد و از عدم هماهنگی (یا ناسازگاری) در آنها جلوگیری می کند. این امر به اصل پیوستگی شناختی نیز شناخته می شود. وقتی که  بین نگرش ها، باورها و یا ارزش ها از یک طرف و رفتارها از طرف دیگر عدم پیوستگی وجود داشته باشد (ناهمخوانی) برای از بین رفتن این ناهمخوانی چیزی باید تغییر کند.»
مشکلی که این رویکرد نسبت به مسئله دارد، این است که فرض را بر این می گیرد که آگاهی جزئی جدایی ناپذیر از فردیت است و همچنین (بر اساس تحقیق فستینگر) فرض را بر این می گیرد که تمایل به سازگار کردن این موارد در انسان وجود دارد. اما مشاهداتی که من در طول چندین دهه از تعداد بسیار زیادی از افراد در زمینه های بسیار متنوع داشته ام، به روشنی فاش کرده که در بسیاری از زمینه ها، افراد هیچ گونه اختلاف و تفاوتی در این مقولات نمی بینند و در نتیجه هیچ تمایلی به تلاش برای ایجاد پیوستگی بین نگرش ها، باورها و  یا ارزش ها با رفتار خود نیستند. بعلاوه حتی اگر آنها اندکی از این عدم هماهنگی آگاهی داشته باشند، بیشتر مردم صرفا بر اساس  عواطف غالب خود (معمولا ترس) در آن زمینه عمل می کنند و با نوعی توجیه از کنار آن عبور می کنند. مثلا می گویند کار یا نقش خاص آنها چنان مهم است که مصرف هنگفت آنها از منابع محدود و نامساوی تقسیم شده یک سیاره را توجیه می کنند.
در نتیجه بیشتر فعالان آب و هوایی، زیست محیطی، ضد هسته ای و ضد جنگ برای انتخاب یک مثال روشن، از پرداختن معنادار به تناقض آشکار بین بیش مصرفی خود آنها از سوخت های فسیلی و منابع به طور کلی و نقشی که مصرف این منابع در راندن انسان ها به سمت فجایع آب و هوایی و زیست محیطی و همچنین جنگ ایفا می کنند ناکام می مانند. اندیشیدن به ایده کاستن از مصرف شخصی خودمان بسیار دور از ذهن است (حال عمل کردن به آن بماند). و البته این کار بدون اشاره به این موضوع صورت می گیرد که نخبگان جهانی با قصور در مرتبط کردن کسب پایان ناپذیر قدرت، سود و امتیازات برای خودشان به بهای دیگران و کره زمین، با تسریع تهدیدات چند وجهی که متوجه بقای انسان و از جمله آینده فرزندان خود آنهاست، به این گسست ذهنی مبتلا هستند. اما مثال هایی که می توان برای این گسست ذهنی آورد بی شمارند.
به هر روی علاوه بر «ناسازگاری شناختی»، چندین نوع دیگر گسست ذهنی وجود دارد. اما ابتدا به اختصار به پنج نمونه از گسست ذهنی و دلیل رخ دادن آنها اشاره می کنم:
1-«انکار» یک حالت ذهنی ناخودآگاه است که در آن فرد با داشتن اطلاعاتی مشخص از خودش، از سایر افرادی که می شناسد یا از وضعیت جهان، آن اطلاعات را انکار می کند، به این دلیل که آنها را به وحشت می اندازد. این اتفاقی است که مثلا برای یک «انکار کننده تغییرات اقلیمی» رخ می دهد.
2-«موش جادویی» یک حالت ذهنی ناخودآگاه است که در آن ترس فرد، او را از به دست آوردن اطلاعاتی مشخص یا حتی انکار آن ناتوان می کند، پس به محض آگاهی از اطلاعاتی که دریافت می کند، آن را به پس ذهن خود می راند.
3-«توهم» یک حالت ذهنی ناخودآگاه است که در آن فرد از اطلاعات مشخصی بسیار وحشت زده می شود اما ماهیت شرایط انکار یا سرکوب کردن آگاهی از آن اطلاعات را ناممکن می کند، در نتیجه برای آنکه بتوانند احساس امنیت کنند، مجبور به  خلق یک توهم در ارتباط با آن واقعیت خاص هستند.
4-«فرافکنی کردن» یک وضعیت ذهنی ناخودآگاه است که در آن فرد از دانستن یک حقیقت مخوف بسیار وحشت زده می شود، پس با شناسایی (ناخودآگاه) یک دلیل دم دست تر برای ترسشان و سپس «دفاع کردن» از خودشان در برابر آن «تهدید» خیالی، در برابر آگاه شدن از این حقیقت از خودشان «دفاع» می کنند. مثلا رهبران سیاسی در اسرائیل این کار را به شکل سابقه داری در ارتباط با فلسطینی ها انجام می دهند. اما نخبگان آمریکایی نیز در ارتباط با هر ایده  رقیبی در مورد سازمان سیاسی و اقتصادی در کشورهای دیگر، عمدتا همین کار را انجام می دهند.
5- «دروغ» از یک حالت ذهنی خودآگاه یا ناخودآگاه بر می آید که در آن فرد از سرزنش و یا مجازات شدن بابت گفتن یک حقیقت ناخوشایند وحشت دارد (مثل  حقیقتی که موجب مجرم انگاشته شدن خود فرد می شود) پس آنها برای پرهیز از این سرزنش و مجازات شدن، ناخودآگاه تاکتیک هایی را از جمله دروغ گفتن به کار می گیرند (و از این رو سرزنش را متوجه دیگران می کنند). وقتی مردم ناخودآگاه دروغ می گویند این کار بدین معناست که آنها در حال دروغ گفتن به خودشان نیز هستند: یعنی ساختن یک دروغ بدون آگاهی از اینکه آنها در حال انجام این کار هستند.
پس چرا این گسست ذهنی – این گسست در ذهن به گونه ای که بسیاری از اجزا ضرورتا از بقیه اجزا آگاه نیستند- رخ می دهد؟ به طور خلاصه دلیل اتفاق چنین چیزی این است که هر فرد در سراسر دوران کودکی اش به نام اجتماعی کردن کودک به شکل بی پایانی  با خشونت های «مرئی»، «نامرئی» و«کاملا نامرئی» بمباران می شود، روندی که بهتر است امروزه به جای اجتماعی کردن «تروریزه کردن» نامیده شود. این کار برای اطمینان از مطیع و فرمانبردار شدن کودک صورت می گیرد، با وجود این واقعیت که فرمانبرداری هیچ گونه کارکرد تکاملی ندارد.
یکی از اولین پیامدهای این تروریزه کردن در فرهنگ های مادی گرا، این است که کودک می آموزد آگاهی خود را از نحوه احساسات خود با استفاده از غذا و اقلام مادی برای منحرف کردن حواس خودش سرکوب کند. با این کار کودک به سرعت خودآگاهی اش را از دست می دهد و می آموزد که مصرف کردن را با این آگاهی جایگزین کند. روشن است که این فرایند پیامدهای مصیبت باری برای کودک، جامعه وی و برای طبیعت دارد (هر چند که این کار به طور موقت برای نخبگان و عوامل آنها سودآور باشد).
فراتر از این اما با این تروریزه کردن این اطمینان به وجود می آید که ذهن انسان دچار چنان گسستی شود که عملا تمام انسان ها هیچ مشکلی با زندگی کردن در انکار، توهم و فرافکنی و استفاده از «موش های جادویی» و دروغ ها در طیف وسیعی از مسائل نداشته باشند، چرا که آشکارا مجبور به آگاهی از واقعیت در آن زمینه نیستند. بخش های متفاوت ذهن دچار گسست شده آنها صرفا یک عنصر را جدا از سایر عناصر دیگر نگه می دارند و در نتیجه مانع از هر گونه تمایلی به احیای یکپارچگی می شود.
مثلا به همین دلیل است که بیشتر مردم می توانند «بی شرمانه» دروغ بگویند - از جمله در حالی که سوگند یاد کرده اند - بی آنکه کمترین آگاهی از این داشته باشند که  چه می کنند و چرا قسم می خورند که در دادگاه حقیقت را بگویند و حتی آزمایش های دستگاه های دروغ سنج نیز کاملا بی معناست. اگر خود شخص از دروغ بودن آنها آگاه نباشد، عملا برای هر کس دیگری غیرممکن است – مگر آنکه به طور خارق العاده ای خودآگاهی داشته باشد – که این دروغ ها را ردگیری و شناسایی کند. و البته قضات و اعضای هیئت منصفه نمی توانند چنین خودآگاهی را داشته باشند، وگرنه قبول نمی کنند که نقش های مربوطه خود را در سیستم قضایی به غایت فاقد کارآیی و خشونت پیشه بر عهده بگیرند.
اما چه می توان کرد؟
آنچه آمد تنها بخش کوچکی از دلایل عدم کارآیی روانشناسانه بیشتر انسان هاست، به همین دلیل است که با وجود شواهد فراوان دال بر لزوم انجام تغییرات عمیقی که لازم است برای جلوگیری از این انقراض انجام شوند، ما همچنان با سرعت در جاده انقراض به پیش می تازیم.
برای معکوس کردن این روند هر کسی باید از خودش شروع کند. در واقع این کار شامل بازنگری روابط خودمان با فرزندان مان است.
نخبگان جهانی جای خود را عمیقا تحکیم کرده اند – با راه اندازی جنگ های خود، بهره کشی از انسان ها، نابود کردن جو زمین- و بدون یک اقدام متمرکز از سوی عده زیادی از ما برای شرکت در کارزاری راهبردی در چندین جبهه کلیدی، هیچ امیدی به گشایش راه جدیدی نخواهد بود.
نویسنده: رابرت باروز (Robert J. Burrowes) فعال ضد جنگ و خشونت
منبع:https://www.globalresearch.ca/disintegrated-mind-greatest-threat-human-survival/5677392

منبع: بلاغ مازندران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۷۹۰۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آغاز بزرگ‌ترین پروژه درمانی خراسان شمالی/ کلنگی که در نهایت بر زمین خورد

بیمارستان تخصصی مادر و کودک بجنورد به عنوان بزرگ‌ترین پروژه درمانی استان پس از یک سال کشمکش در نهایت کلنگ‌زنی شد و اینک بانوان خراسان شمالی در انتظار برای ساخت سریع این بیمارستان هستند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، بهداشت و درمان یکی از نیازهای ویژه جامعه بشری است، به نحوی که شاخص‌های این حوزه یکی از عوامل توسعه جوامع محسوب می‌شود. در این بین توجه به مادران باردار و نوزادان بیش از سایر حوزه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد، تا حدی که پایین بودن تعداد نوزادان یا مادران باردار فوت شده همواره مورد توجه نهادهای بین‌المللی بهداشتی بوده و است.

بجنورد به عنوان مرکز استان خراسان شمالی، تنها یک بیمارستان زنان و به عبارتی زایشگاه تحت عنوان بیمارستان بنت الهدی دارد؛ بیمارستانی که قدمتی حدود ۶۰ ساله دارد و می‌توان گفت که نیاز امروز بجنورد و شهرهای اطراف را تأمین نمی‌کند.

سطح اشغال تخت‌های بیمارستانی بنت‌الهدی بالغ بر ۷۵ درصد است که در بعضی روزهای سال به بیش از ۸۵ درصد نیز افزایش پیدا می‌کند و همین امر نشان دهنده کمبود شدید فضای بیمارستانی ویژه بانوان در بجنورد است.

با توجه به قانون جوانی جمعیت و افزایش آمار زادوولد، اکنون ارائه خدمات درمانی ایمن، مستمر و باکیفیت به بیماران با تأمین فضای فیزیکی مجهز و استاندارد ضروری محسوب می‌شود.

این مسائل سبب شد تا مسئولان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی پیگیر احداث بیمارستانی مجهز ویژه مادران و نوزادان در بجنورد باشند تا مشکلات این حوزه کاهش پیدا کند و خدمات مناسبی به مردم ارائه شود.

پیگیری‌ها سبب شد تا مجوزهای لازم برای احداث بیمارستان ۳۲۰ تخت خوابی مادر و کودک در بجنورد اخذ شود، اما یک مانع بر سر راه آمد و آن تعیین زمین برای احداث این بیمارستان بود.

هرچند ابتدا زمینی در شهرک گلستان بجنورد مشخص گردید، اما سازمان آب منطقه‌ای خراسان شمالی این زمین را در مسیر مسیل تشخیص داد و به این ترتیب گره جانمایی زمین بیش از پیش شد.

با روی کار آمدن مدیریت جدید دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی در زمستان ۱۴۰۱، موضوع جانمایی زمین به اولویت نخست این مجموعه تبدیل شد تا در آینده خدمات مناسبی به مردم داده شود، از این رو جواد شاهین‌فر، رئیس دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی طی مکاتباتی با نهادهای متولی همچون شهرداری، شورای شهر، راه و شهرسازی و استانداری خواهان واگذاری زمین برای احداث این پروژه عام‌المنفعه شد.

دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی در راستای انجام وظایف ذاتی خود در قبال حفظ و تأمین سلامت مردم به ویژه نوزادان و مادران، مطالعات و اقدامات کارشناسی خود را روی چندین زمین پیشنهادی آغاز کرد و بر ساخت بیمارستان در محدوده شهری تاکید داشت.

وی از تمام مسئولان مربوطه بار دیگر درخواست کرد تا هر زمینی که با شاخص‌ها و دستورالعمل‌های وزارت بهداشت همخوانی دارد را معرفی کنند.

شورای شهر و راه و شهرسازی به عنوان اصلی‌ترین متولیان این حوزه جلسات متعددی برگزار و زمین‌هایی را برای احداث بیمارستان معرفی کردند، اما هیچکدام از این زمین‌ها معیارهای وزارت بهداشت برای ساخت بیمارستان را نداشت.

تعلل در معرفی زمین مناسب از سوی شورای شهر و شهرسازی آنقدر طولانی شده بود که حجت‌الاسلام رضا نوری، نماینده ولی‌فقیه در خراسان شمالی نیز به این امر واکنش نشان داد و در خطبه‌های نماز جمعه اظهار کرد: حالا که مجوز اخذ شده است و بودجه وجود دارد، جانمایی بیمارستان دیگر موضوع دشواری نیست.

وی ادامه داد: مسئولان این موضوع را به یکدیگر حواله ندهند؛ باید دور هم بنشینند و جای مناسبی را انتخاب کنند.

نماینده ولی‌فقیه در خراسان شمالی تاکید کرد: اینکه نامه‌ها رد و بدل و جواب‌ها داده شود، باعث تأخیر در کار می‌شود و مردم را اذیت می‌کند.

همه مسئولان دور یک میز

بسیج دانشجویی استان توانست در مراسمی تمام مسئولان مرتبط را دور یک میز جمع کند تا مشکل به صورت رو در رو بررسی شود. سیدمحمد پاکمهر، نماینده حوزه بجنورد در مجلس شورای اسلامی در این مراسم که چهارم مرداد سال ۱۴۰۲ برگزار شد، تصریح کرد: مجوز سه پروژه را اخذ کردیم که دو مورد آن آغاز شده، اما پروژه بیمارستان مادر و کودک همچنان جانمایی نشده است و از این بابت گلایه‌مندیم.

وی افزود: مردم در یکی از شهرستان‌ها برای ساخت بیمارستان چهار هکتار زمین دادند، اما در مرکز استان نمی‌توانیم پنج هکتار زمین در اختیار دانشگاه قرار دهیم.

نماینده مردم بجنورد تصریح کرد: برای این پروژه در سال گذشته ۱۰ میلیارد و امسال ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه تعیین کردیم، اما کلنگ‌زنی پروژه رقم نمی‌خورد و بودجه باز می‌گشت.

روند اعلام نهایی زمین برای کلنگ‌زنی روز به روز بیشتر تأخیر داشت و همین امر سبب می‌شد بودجه چند ۱۰ میلیاردی مصوب شده در خطر بازگشت باشد.

همین امر سبب شد تا دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی دیگر بیش از این وقت را هدر ندهد و برای ساخت بیمارستان اقدام کند. در نهایت و با ساعت‌ها کار کارشناسی از سوی مسئولان استانی و وزارت بهداشت، زمینی در پردیس بیمارستان امام حسن (ع) مورد موافقت قرار گرفت.

دلایل متعدد کارشناسان برای مناسب بودن زمین فعلی مشخص شده واقع در تخته ارکان سبب شد تمام مسئولان امر از جمله استاندار، امام جمعه، شهردار، نماینده مردم بجنورد در مجلس، مدیرکل راه و شهرسازی و سایر متولیان با آغاز این پروژه بزرگ درمانی در پردیس دانشگاه موافقت کنند و به این ترتیب با نظر تمام نهادها، کلنگ بیمارستان مادر و کودک، هفته جاری با حضور معاون درمان وزیر بهداشت بر زمین خورد تا طعم شیرین بهره‌مندی از یک بیمارستان فوق‌تخصصی برای مادران و نوزادان در آینده‌ای نه چندان دور محقق شود.

باید روی ساخت بیمارستان مادر و کودک تمرکز شود

محسن پرهیزکار یکی از شهروندان بجنوردی با بیان اینکه لازمه رشد و توسعه شهر، ساخت زیرساخت‌های به روز درمانی است، درخصوص راه‌اندازی و جانمایی بیمارستان مادر و کودک بجنورد، می‌گوید: به دلیل نبود یک بیمارستان تخصصی پیشرفته برای مادران و کودکان، احداث این بیمارستان پیشرفته و فوق تخصصی بسیار ضروری است، اما اینکه جانمایی این بیمارستان در کدام قسمت شهر بهتر است، موضوعی است که باید گفت، بهتر آن بود که با توجه با کارکرد خاص این بیمارستان، جانمایی آن در بهترین نقطه و دسترس‌ترین مکان انجام می‌شد.

وی می‌افزاید: در جانمایی درست این بیمارستان، آنچنان که شاهد بودیم به خوبی با دانشگاه علوم پزشکی همراهی نشد تا اینکه بالاخره کلنگ ساخت این بیمارستان در کنار بیمارستان امام حسن (ع) بجنورد بر زمین خورد و در نهایت اکنون نیز باید بر ساخت این بیمارستان که از نیازهای ضروری است، تمرکز کرد.

وی با تاکید بر اینکه مادران باردار همیشه نیازمند خدمات ویژه و سریع هستند، عنوان می‌کند: همسرم که در سال‌های گذشته باردار بود، به دلیل مسائل پزشکی نیازمند خدمات فوری و در دسترس بود، به دلیل آنکه بیمارستان بنت الهدی در دسترس بود، در کمترین زمان توانستیم جان همسرم را نجات دهیم. اما چنانچه این شرایط در بیمارستانی با جانمایی دورتر ایجاد می‌شد، شاید به این راحتی نمی‌شد که اقدام سریعی انجام داد.

این شهروند بجنوردی تاکید می‌کند: در شرایطی که زمین مناسب دیگری برای ساخت وجود نداشت، احداث بیمارستان مادر و کودک در کنار بیمارستان امام حسن (ع) را می‌توان مزیتی برای استان دانست.

مسئولان راه دسترسی به بیمارستان امام حسن (ع) بجنورد را تسهیل کنند

زینب بهادری یکی از مادران بجنوردی است، او می‌گوید: یکی از نیازهای ضروری استان ساخت بیمارستان مجهز، بزرگ و پیشرفته برای مادران و کودکان است، در واقع یکی از حقوق اساسی ما داشتن امکاناتی در شأن مادران است.

وی به سادگی ابراز می‌کند که ترجیحش ساخت بیمارستانی در نزدیک‌ترین نقطه دسترسی است، مکانی که شهروندان دغدغه رفتن به آنجا را نداشته باشند.

این مادر بجنوردی خاطرنشان می‌کند: یکی از مشکلات احداث بیمارستان در مسیر خارج از محدوده شهری، نبود امکان خدمات‌رسانی شهرداری‌ها است و مردم برای رفت و آمد به این مکان‌ها و دریافت خدمات سریع و فوری با مشکل مواجه می‌شوند.

این شهروند که مادر یک دختر جوان است، ادامه می‌دهد: نزدیک به دو دهه قبل، با یک زایمان زودتر از موقع مواجه شدم و آن موقع بیمارستان بنت الهدی نمی‌توانست خدمات لازم را به من و جنین ارائه کند؛ بنابراین با سختی به مشهد اعزام و یک ماه با هزینه‌های سنگین در مشهد ساکن شدم، اگر آن زمان بیمارستانی تخصصی برای مادران و کودکان وجود داشت ما متحمل سختی نمی‌شدیم.

بهادری عنوان می‌کند: با وجود اینکه انتخاب اول من احداث یک بیمارستان در نزدیک شهر است، اما اگر اعزام برخی مادران به استان‌های مجاور را در نظر داشته باشیم، ساخت بیمارستان مادر و کودک در همین نقطه کنونی نیز دارای توجیه و کار منطقی است.

لیلا محمدی یکی دیگر از شهروندان بجنوردی در این خصوص به خبرنگار ما می‌گوید: هرچند راه دسترسی به بیمارستان اهمیت بالایی دارد، اما ساخت آن مهم‌تر است و نمی‌توان به بهانه نبود زمین در داخل شهر، ساخت بیمارستان به تعویق بیفتد.

وی اضافه می‌کند: هرچقدر این بیمارستان زودتر ساخته شود، مردم زودتر و بیشتر از آن استفاده خواهند کرد؛ باید سریع‌تر این پروژه آغاز شود و به بهره‌برداری برسد.

محمد اصغری از دیگر شهروندانی است که در این خصوص به خبرنگار ما می‌گوید: شهرداری و مسئولان شهری از اکنون باید تلاش کنند تا مسیر دسترسی به بیمارستان تسهیل شود، در این صورت بیمارستان مادر و کودک در جوار بیمارستان امام حسن (ع) بهترین انتخاب در راستای حفظ سلامت مردم است.

ساخت بیمارستان فوق تخصصی می‌تواند استان را به قطب شمال شرق کشور تبدیل کند

در این بین فعالان اجتماعی و رسانه‌ای نیز پیگیری‌های متعددی برای تعیین تکلیف این پروژه انجام دادند، از سوی دیگر فرصت اندک بود زیرا در صورت معرفی نشدن زمین مناسب به وزارت بهداشت، بودجه این بیمارستان برگشت می‌خورد و استان بار دیگر از قطار توسعه عقب می‌ماند.

یکی از فعالان رسانه‌ای استان درخصوص مباحث مطرح شده در خصوص جانمایی بیمارستان مادر و کودک، با بیان اینکه در ساخت این بیمارستان استراتژیک در استان همراهی نشد، تاکید می‌کند: ساخت این بیمارستان در نزدیک شهر بجنورد، نه تنها مزیتی برای استان بود بلکه حتی استان‌های همجوار هم می‌توانستند از آن بهره‌مند شوند.

به گفته این فعال رسانه‌ای در یک سال گذشته اقدامات مهمی در حوزه زیرساخت بهداشت و درمان در استان انجام شده است با این حال استان به واسطه کمتر برخورداری نیازمند توسعه زیرساخت‌های درمانی است و ساخت به موقع و زودهنگام بیمارستان فوق تخصصی مادر و کودک به ارتقای این زیرساخت‌ها کمک می‌کند و ضریب برخورداری استان را ارتقا می‌دهد.

وی جلوگیری از خروج بیماران در استان و تحمیل هزینه‌های متعدد به بیمارانی که از استان خارج می‌شوند را مهم می‌داند و خاطرنشان می‌کند: جانمایی این بیمارستان در هر نقطه‌ای که انجام می‌شد، موافقان و مخالفانی داشت؛ بنابراین زمان مناسبی برای انتقادها، مخالفت‌ها و کارشکنی‌ها نیست و باید تلاش‌های به سمت ساخت به موقع این بیمارستان برود.

وی نیاز اصلی را همگرایی در استان برای بهره‌برداری از این مرکز بزرگ و مهم درمانی عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: ساخت این بیمارستان فوق تخصصی می‌تواند استان را به قطبی شناخته شده در شمال شرق کشور تبدیل و خدمات و ظرفیت‌های درمانی استان را به آسیای میانه نیز معرفی کند.

آنطور که به نظر می‌رسد پس از تأخیر طولانی مدت برای تعیین زمین به منظور آغاز پروژه، راه‌اندازی سریع بیمارستان مادر و کودک و جلوگیری از فرافکنی‌ها منفعت استان و جذب بیماران خارجی را به همراه دارد.

کد خبر 749302

دیگر خبرها

  • تصویر روز ناسا: تلسکوپ‌های کمکی زیر آسمان پرستاره جنوب
  • (ویدیو) مغز انسان بزرگ‌تر می‌شود!
  • مقام روسی: بایدن عقب‌مانده ذهنی است
  • ویدیو/ مغز انسان بزرگ‌تر می‌شود!
  • ردپای انگلیسی‌ها در حدیث امام صادق (ع)/ ساخته‌های ذهنی یک منبری
  • یک شهر به دنبال بقای داماش گیلان
  • شوخی توماس مولر با لهجه جیمی کرگر: خوشحالم که متوجه سوالت شدم! / زیرنویس فارسی
  • اجرای بزرگ‌ترین پروژه درمانی خراسان شمالی آغاز شد
  • آغاز بزرگ‌ترین پروژه درمانی خراسان شمالی/ کلنگی که در نهایت بر زمین خورد
  • حیوانی که دایناسور‌ها در کنار آن کوچک به نظر می‌رسند!